Wednesday, May 30, 2007

عادت نمي كنيم

گاهي به نظر مي رسه كه هرگز عادت نمي كنيم. هرگز. يه تلنگر كافيه تا همه ي جبروتي رو كه نفس نفس جمع كرده و حفظ كرده بودي ول كني و فرو بريزي. گاهي در يك لحظه احساس مي كني كه ديگه طاقت نداري. فكر مي كني تمومه. فكر مي كني پس اين سرطان بدخيم چرا اينقدر طولاني شده؟ چرا نه مي ميري نه زنده مي شي؟ فكر مي كني چرا نمي توني بري؟ اما به كجا؟ نمي دوني. شايد به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...
داد مي زني. داد مي زني؟ نه حتي داد هم نمي توني بزني. حتما كسي صدات رو مي شنوه. نه نبايد، نمي شه.
سعي مي كني منطقي باشي. منطق؟ چه فكر احمقانه اي. جان من همه مفاهيم كه همه جا كاربرد ندارد. منطق اينجا جايي نداره.
احساس سر در گمي مي كني. نمي دوني چي مي خواي، نمي دوني چي حالت رو خوب مي كنه. حتي نمي دوني مي خواي حالت خوب بشه يا نه؟ دلم امشب مستي مي خواد.. آره، آره خودشه. دلم مي خواد سياه مست بشم.. مي خوام سيگار بكشم و آهنگ گوش كنم. همون آهنگاي قديمي. امشب مي خوام نبش قبر كنم. مي خوام.. آره خودشه اين همون چيزيه كه الان احتياج دارم بهش. فكر كنم يه كمي ويسكي داشته باشم. امشب منو جواب مي ده..


سعدي، سعدي عزيز مي گويد همان را كه هرچه گفتي آن نشد كه مي خواستي. كلمات را چيدي اما نفهميدي چرا قادر به رساندن آنچه در دل داري نيستند؟!

تا حال منت خبر نباشد // در كار منت نظر نباشد
تا قوت صبر بود كرديم // ديگر چه كنيم اگر نباشد؟

18 Comments:

At 11:23 PM, Blogger Veron said...

avalan ke in saratan jaryanesh chie?!

kheili pish miad ke adam dige taghat nadare, midoonam...amma bayad kenar oomad, bayad sakht...

mikhay whiskey? migofti khob!!!

 
At 2:31 AM, Anonymous Anonymous said...

اینو گفتی؟

آقا من دو روز پيش جعبه ای رو که بسته بودم با يه مشت خرت و پرت باز کردم!

انگار تريلی از روم رد شده بود...

گيج ميزدم اساسی!!!

همه چی يهو پيچيد و منم چماله شدم که چه روزای خوبی بود.

خوش باشی

 
At 8:36 AM, Anonymous Anonymous said...

خوبیش اینه به همین عادت نکردن ها هم عادت می کنیم

 
At 1:56 PM, Anonymous Anonymous said...

Ehsase Kheili Badiye Hame Inaiee Ke Gofti :(

 
At 10:04 PM, Anonymous Anonymous said...

اين فرو ريختن عادي نيست. نبايد بهش مجال داد. از اون روز كه من اينجاها نيومدم انگار خودتم اينجاها نيومدي ها؟! ;) :))ه

 
At 10:34 AM, Anonymous Anonymous said...

از همون بازی یلدا اینجارو میخونم ولی هیچ وقت این کامنتدونی خوش برخوردی نمیکنه
موافقم هیچوقت عادت نمیکنیم ول یبعضی اوقات دلمون میخواد که اینطور فکرکنیم یه جورایی سر خودمون رو شیره میمالیم ولی یه روزی میبینیم که نه نمیشه

 
At 9:52 AM, Anonymous Anonymous said...

از ديشب كه شنيدم بنزين هم سهميه بندي شد منم بهم ريختم فكر كردم تنها دلخوشيمون مسافرتي بود كه منتهي ميشد به ديدن پدر و مادر و بوسيدنشون كه از تموم شيريني هاي دنيا شيرين تره افسوس منم ديگه مثبت انديشيم نمياد!من لينكت كردم تو هم اگه خواستي...

 
At 2:15 AM, Anonymous Anonymous said...

کجایی زد فاکتور عزیز؟ برات خیلی نگرانم. دیشب خوابتو می دیدم....

 
At 1:20 PM, Anonymous Anonymous said...

به روز نميكنيد؟

 
At 10:40 PM, Anonymous Anonymous said...

de! chand mah gozashte to hanooz adat nakard?! ;)

 
At 8:53 PM, Anonymous Anonymous said...

ما منتظريم ها..

 
At 1:29 PM, Blogger بید مجنون said...

hanuz masti?siah mast?

 
At 6:34 PM, Anonymous Anonymous said...

پیشنهاد بدی نیست!بعضی وقتها فکر نکردن آرامش بخش تر از هشیاری در عین خوشحالیه!
ممنون میشم اگه لینک وبلاگم رو اصلاح کنی

 
At 2:38 AM, Anonymous Anonymous said...

درود
من برای اولین بار امشب اسم بلاگ شما رو در لینک های یکی دیدم و به اینجا اومدم، این پست آخرتون رو خوندم و چند پست دیگه از جمله اونی که مربوط به فوت پسر عمه اتون بود و اعتراف بازی یلدا، که در انتهاش با کمال حیرت و به راستی تعجب اسم بلاگ خودم رو جزوء کسانی که شما برای بازی دعوت کرده بودید دیدم!!! حقیقتا عجیب بود چون من اصلا اینجا رو تا حالا ندیده بودم، کاش لااقل اون زمان که دعوتم کردید خبرمم می کردید تا زودتر با شما آشنا بشم. به هر حال خوبه که با بلاگ شما آشنا شدم امیدوارم تا الان که مدت بسیار زیادی از تاریخ نوشتن این پست شما میگذره اوضاعتون بهتر شده باشه و حس های خوبی داشته باشید
زنده و سلامت باشید

 
At 7:42 AM, Anonymous Anonymous said...

وقتش نشده پست جدید بزارید؟ما شدیدا منتظریمااااااااااااااااا

 
At 2:34 AM, Anonymous Anonymous said...

منطق؟
گوش شنوا؟
اینجا مگه کجاست رفیق

 
At 1:33 AM, Blogger Iranian idiot said...

گفتي ويسكي! گفتم ويسكي!
http://iranian-idiot.blogspot.com/2008_05_01_archive.html#8682179412640428953

IT's been a year now!
Where are you?
how are you doing?!

never got a chance to talk to you...
I wish I could!

 
At 4:39 PM, Anonymous خدابیامرز said...

سلام علیکم

آره، اگه همیشگی نشه، گاهی اینجوریه

 

Post a Comment

<< Home