Saturday, January 22, 2005

بابا بزرگ

امروز مراسم سوم هم برگزار شد. پدر بزرگ من نبود ولي دوستش داشتم و متاسفم كه ديگه نيست. بايد ياد بگيريم كه اين هم بخشي از زندگي هر انسانيه و بپذيريم. راهيه كه خواه نا خواه همه مي رن.
به خدا مي سپارمش وآرزو مي كنم كه روحش شاد باشه.

مي رن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا مي مونه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home