Sunday, August 20, 2006

title بي title

1- اين كلاس زبان سركاري اي كه من ترم پيش رفتم فكر كنم مرحمي بود به همه ناكامي هاي تحصيلي سالهاي اخير من!! تنها كسي بودم كه هر دو تا كوئيز رو 100 شدم و فاينالش رو هم با يه اشتباه مسخره 98. حالا دوباره رفتم تعين سطح. اميدوارم اين ترم قابل قبول تر باشه. واقعا دلم مي خواست مي تونستم برم كانون زبان . حيف كه هم ثبت نامشون يه پروژه است و هم راه دورش باعث مي شه احساس كنم به هزينه فرصتش نمي ارزه.

2- مهموني هاي اين چند روز هرچند كه منشائي بس احمقانه داشتند ولي حسابي مشغولم كردند. به نظرم بد نبود كه دو سه روزي حتي فرصت فكر كردن هم نداشته باشم. دور باشم ، دور از خودم!

3- و بالاخره يه شب تا صبح حرف زدن با بهزاد بعد از اين همه سال بدجوري چسبيد هرچند كه هر دو هنوز براي چند تا شب تا صبح ديگه حرف واسه گفتن داشتيم ولي حيف كه زمان اون وقتايي كه واقعا مي خوايش هميشه كمه.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home