كمي دلتنگي
ديشب دوباره اون درد كهنه آشنا اومده بود سراغم . مدتي بود كه ازش خبري نبود. تمام تنم درد مي كرد. يه مدت بدجوري باهاش اخت شده بودم ولي از وقتي خودمو زده بودم به بي خيالي اينم جل و پلاسش رو جمع كرده بود و رفته بود ولي ديشب ... نمي تونستم آروم دراز بكشم تمام عضلاتم درد مي كرد. چقدر دلم مي خواست بلند شم و يه سيگار روشن كنم ولي لجبازانه اين كارو نكردم. حتي بلند نشدم نوار رو كه تموم شده بود پشت و رو كنم تا تاريكي و تنهايي اتاقم حداقل با سكوت همراه نباشه. اين تنها چيزيه كه تو زندگي خوب ياد گرفته ام. لجبازي. با خودم، با تو، با زندگي، با همه اين دنيا، حتي با خدا.
اگه يه درد كوچيك داشته باشي تحملش مي كني حتي يه درد بزرگ رو هم مي شه تحمل كرد ولي اگه 1،2،3 تا درد بزرگ داشته باشي چي؟ خيلي بده اگه يه دفعه هم گريه كني؟ حتي تو تنهايي؟ بازم بده؟
اگه سرمايه 13 ،14 سال زندگي و زحمتت رو با حماقتت به باد داده باشي هرچي رو كه ساخته بودي در مستي و بي خبري ويران كرده باشي، وقتي از اوليه ترين نياز هر انسان كه همان سلامتي جسم وجان باشد بي بهره باشي و هرگز نبايد انتظار يك زندگي طبيعي رو داشته باشي، وقتي تنها بهانه زندگيت كه با نفسش نفس مي كشيدي و مي تونستي به خاطرش تا آخر دنيا زندگي كني در يك چشم به هم زدن به آغوش ديگري مي ره و در همان حال بهت ميگه: هيچ كسي رو به اندازه تو دوست ندارم. و تو هرگز نمي توني اين پارادوكس رو حل كني كه... پس چطوري...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وقتي حتي خدا هم ديگه به قولهاش عمل نمي كنه خيلي شرم آوره اگه فكر كني چرا داري با سماجت اين زندگي رو ادامه مي دي؟ حق نداري نخواي ديگه بازي كني؟
مدتيه نسترن توي باغچه درست زير پنجره اتاقم پرگل شده. معنيش اينه كه پارسال همين موقع ها بود كه هر روز به هواي كلاس مي اومد اينجا و تا ظهر من چه درسها كه بهش نمي دادم و ظهر با يه شاخه از گلهاي همين بوته كه با دقت و وسواس انتخاب مي كردم راهي خونه مي كردمش و منتظر فردا مي نشستم كه زودتر بياد و...
پارسال دقيقا اولين گلش رو كه باز كرد اينجا بود و شايد اگه اون نشونم نمي داد حتي نمي ديدم كه همچين بوته گلي هم توي حياط داريم. و حالا اين گلها فقط عطر اون رو دارن.
اين روزها يه جور عجيبي بي تابشم. كاش يه معجزه برام مي آوردش.
خبرت هست كه از خويش خبرم نيست مرا
گذري كن كه ز غم راه گذر نيست مرا...
اگه يه درد كوچيك داشته باشي تحملش مي كني حتي يه درد بزرگ رو هم مي شه تحمل كرد ولي اگه 1،2،3 تا درد بزرگ داشته باشي چي؟ خيلي بده اگه يه دفعه هم گريه كني؟ حتي تو تنهايي؟ بازم بده؟
اگه سرمايه 13 ،14 سال زندگي و زحمتت رو با حماقتت به باد داده باشي هرچي رو كه ساخته بودي در مستي و بي خبري ويران كرده باشي، وقتي از اوليه ترين نياز هر انسان كه همان سلامتي جسم وجان باشد بي بهره باشي و هرگز نبايد انتظار يك زندگي طبيعي رو داشته باشي، وقتي تنها بهانه زندگيت كه با نفسش نفس مي كشيدي و مي تونستي به خاطرش تا آخر دنيا زندگي كني در يك چشم به هم زدن به آغوش ديگري مي ره و در همان حال بهت ميگه: هيچ كسي رو به اندازه تو دوست ندارم. و تو هرگز نمي توني اين پارادوكس رو حل كني كه... پس چطوري...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وقتي حتي خدا هم ديگه به قولهاش عمل نمي كنه خيلي شرم آوره اگه فكر كني چرا داري با سماجت اين زندگي رو ادامه مي دي؟ حق نداري نخواي ديگه بازي كني؟
مدتيه نسترن توي باغچه درست زير پنجره اتاقم پرگل شده. معنيش اينه كه پارسال همين موقع ها بود كه هر روز به هواي كلاس مي اومد اينجا و تا ظهر من چه درسها كه بهش نمي دادم و ظهر با يه شاخه از گلهاي همين بوته كه با دقت و وسواس انتخاب مي كردم راهي خونه مي كردمش و منتظر فردا مي نشستم كه زودتر بياد و...
پارسال دقيقا اولين گلش رو كه باز كرد اينجا بود و شايد اگه اون نشونم نمي داد حتي نمي ديدم كه همچين بوته گلي هم توي حياط داريم. و حالا اين گلها فقط عطر اون رو دارن.
اين روزها يه جور عجيبي بي تابشم. كاش يه معجزه برام مي آوردش.
خبرت هست كه از خويش خبرم نيست مرا
گذري كن كه ز غم راه گذر نيست مرا...
1 Comments:
Hi Z-factor, I read your post which I find interesting and very informative! I was also looking for related info which I found
Some at wholesale
It's not exactly what I was looking for but it was nonetheless interesting to read.
Post a Comment
<< Home