Thursday, January 12, 2006

برف و ...

برف اين روزها و بازم خيال نامربوط تو.


يادته پارسال تو اون برفي كه همه جا تعطيل شده بود اينجا ، تو اتاق من ، گير افتاده بودي و چقدر اين برف گير شدنه برا هر دومون شيرين بود؟ آرزو مي كرديم آنقدر برف بباره كه هيچ وقت نتوني از خونه بري بيرون. و هيچ وقت هم آب نشه...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home