Friday, February 03, 2006

براي روز ميلاد تن خود ، من آشفته رو تنها نذاري

تو 8 سال گذشته من تنها كسي بودم كه برات تولد مي گرفتم. نه خانواده من خيلي اهل تولد بازي بودند و خوشبختانه نه خانواده تو.
تو اين دو سه سال آخر هم كه بيشترش رو باهم قهر بوديم يا به دلايل معلوم در ارتباط نبوديم هر وقت كه خيلي دلم تنگ مي شد اگه تو نيمه اول سال بوديم حساب مي كردم كه تا روز تولدم چقدر مونده. چون مي دونستم كه تو هر شرايطي روز تولدم پيش من هستي. و اگه تو نيمه دوم سال بوديم هم روزها رو تا روز تولد تو مي شمردم. چون مي دونستم تو هر شرايطي روز تولدت منتظرمي. منتظر صداي من، خود من و هديه ي من. تو بدترين حالت هم روز تولد هم رو از دست نداديم كه اعتراف مي كنم بين همه روزهاي سال هيچ روزي رو به اندازه چهاردهم بهمن دوست نداشتم. هميشه منتظر اين روز بودم و هميشه فكر مي كردم كه امسال چه هديه اي تو رو بيشتر ذوق زده مي كنه و امسال براي اين روز عزيز چي كار كنم و...

ولي... ولي... ولي امسال... امسال از روزي كه رفتي از خدا مي خوام كه به اين روز نرسيم. مي خوام كه بهمن امسال چهاردهم نداشته باشه. تحمل اينكه امروزت مال من نباشه سنگينتر از شونه هاي منه. امسال تقويم رو با ترس و نگراني ورق زدم و روزها رو با نااميدي خط زدم تا اينكه به امروز رسيديم.
چندين بار فكر كردم كه هديه اي تهيه و برات پست كنم و باور كن كه هم تصورش انجامش بسيار سخت بود و هم منصرف شدن ازش. بهرحال مقابل خودم ايستادم و خدا رو شاهد گرفتم كه...
بغض پاييزي ام من، بغض يك غروب غمناك..

عزيزم داري چي كار مي كني؟ بدون من؟ بدون من؟

يادته پارسال كه روز تولدم مسافرت بوديد و تلفن هم كه زدي صحبتمون بسيار سرد بود؟ يادمه كه بعدها هر دو فهميديم كه بعد از اون تماس تلفني حال من بهتر از تو و حال تو بهتر از من نبوده. يادمه وقتي برگشتي برام اينو مي خوندي: « براي روز ميلاد تن خود ، منه آشفته رو تنها نذاري... » يادته؟ يادته مي گفتي كه روز تولدم مال توست؟ يادته مي گفتي خيلي غصه خوردي كه پيشم نبودي؟ يادته مي گفتي كه روز تولدمو ازت نگيرم؟ يادته...؟ حالا اينبار من همه اينا رو به تو مي گم. حالا من آرزوي محال مي كنم كه اينجا باشي و برات تولد بگيرم. برق چشاتو وقتي كيكت رو مي بري و كادوت رو باز مي كني ببينم. كه هزار بار ببوسمت و روز تولدت رو به خودم به خاطر بودنت تبريك بگم. كه بهت بگم امروز روز توه ، امروز تو پادشاهي. كه همه هوسهاي كوچيك و بچه گانه ات رو پاسخ بگم و از لذت بردنت لذت ببرم از بودنت، از تو كه تويي. از تو كه هزار بار بهت گفتم كه قشنگرين نغمه ي زندگيم بودي. نغمه اي كه ديگه هرگز آواش رو نخواهم شنيد. كه...

با تو گل بود و ترانه ، با تو بوسه بود و پرواز
گل و بوسه بي تو پژمرد ، بي تو پژمرده شد آواز


و اما هديه امسال من به تو براي تولدت يه بغل دلتنگيه و ديگر هيچ...



من هواي گريه كردن، تو صداي گريه ي من / ياور خوب و نجيبم، بي تو من خيلي غريبم
بي تو هر لحظه يه قرنه ، هر نفس زخم كشنده / تنها با گفتن اسمت، رو لبام مي شينه خنده
آخ كه اين فقط يه لحظه است، بعد از اون هاي هاي گريه ست
جاي هر آواز اينجا، هر صدا صداي گريه ست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home